• شنبه 15 اردیبهشت 03


مصائب حضرت زینب -(آتش برای صحنۂ محشر گرفتند)

499


آتش برای صحنۂ محشر گرفتند
صد فتنه بعد از دفنِ پیغمبر(ص) گرفتند

حقّ خلافت را، فدک را، غصب کردند
آن عدّه که غیر از پدر رهبر گرفتند

یک شب همین ها هیزم آوردند و با خشم
در پشتِ «در» تصمیم ِ شعله ور گرفتند

با یک لگد پرپر شد و از شاخه افتاد
شش ماهه را با کینۂ خیبر گرفتند

در کنج خانه گریه میکردیم و آن ها
از ما شبانه حضرتِ مادر گرفتند

آنها پدر را زجر میدادند و حتی
هر شب برا صبّ او منبر گرفتند

تا عاقبت شمشیر در مسجد کشیدند
با کشتنش صد دِرهم ِ دیگر گرفتند

زخم ِ سرش کاری شد و در یک سحرگاه
از ما پدر را با غمی بدتر گرفتند

بغض یتیمی را به رویِ شانۂ هم-
می ریختیم و فتنه را از سر گرفتند

عشقم حسینم(ع)! خوب میدانی از آنها
خیری ندیدیم و سراغ از شَر گرفتند

ما خوب میدانیم که جانِ حسن(ع) را
در کوچه! بینِ شعله؛ پشتِ «در» گرفتند

من ماندم و تو! کربلا و داغِ هجران...
دیدم تو را هم نیزه ها بر «سر» گرفتند

من روی تل روضه گرفتم؛ تا که آن ها
با هلهله پیراهن از پیکر گرفتند

دیدند جان داری هنوز و شمر(لع) آمد
ای وای! آخر حاجت از خنجر گرفتند

من: «وا عَلیّا» گفتم و مادر: «بُنیَّ»
جان دادی و روزِ خوش از خواهر گرفتند

دیدی عزیزم؟! عشقِ مان آخر نظر خورد
دیدی تو را از زینبت(س) آخر گرفتند!

  • دوشنبه
  • 24
  • شهریور
  • 1399
  • ساعت
  • 21:47
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران