مدینه غرق هیاهو مدینه غرق خبر
خبر خبر که رسیده دوباره فوق بشر
رسیده قبله ی خورشید و قبله گاه قمر
رسیده حضرت باران در این خجسته سحر
خبر خبر که بهار عطای ذوالمنن است
شب تولد سلطان دین ابوالحسن است
بهشت می وزد امشب ز خاک کوی رضا
ملائکند یکایک به گرد روی رضا
زدند خیل فرشته می از سبوی رضا
جهان معطر و خوشبو شده ز بوی رضا
چه نازنین پسری روی دامن موساست
که او مسیح مسیحای حضرت عیساست
به شوق مشهد او بیقرارم از این راه
به روی لب همه دم ذکر یارم از این راه
سر از بهشت رضا برندارم از این راه
به سینه دست ادب می گذارم از این راه
سلام می دهم و می شوم مسافر او
به اشک دیده بگویم که ضامن آهو
تو کیستی که جهان پر شد از عنایت تو
که هست شرط قبولی دین ولایت تو
چنان گرفته جهان را تب کرامت تو
نشسته بر دل فیروزه ها محبت تو
تویی که کعبه به دور سر تو می گردد
به شوق دور سر مادر تو می گردد
در این هوای کرامت کرامت تو خوش است
خدا گواست که ما را زیارت تو خوش است
بر این مسافر خسته عنایت تو خوش است
دل رمیده ی ما را ضمانت تو خوش است
بیا بیا و کرم کن که اربعین بروم
من از نجف به دم یا رضا رضا به حرم
اگر چه روسیهم دلخوشم تو را دارم
دلی به شوق حریم تو مبتلا دارم
غریبه ام که فقط چون تو آشنا دارم
که با تو من نجف و با تو کربلا دارم
تویی همان که حریمت پناه زائرهاست
همان که مشهد تو کعبه ی مسافرهاست
تو ضامنی و دلم شد به راه آهوها
تویی نفس نفس و آه آه آهوها
نوشته در صفحات نگاه آهوها
تو آمدی و شدی جان پناه آهوها
تو ای جمال خدا و علی میانه ی قاب
دل رمیده ی ما را چو آهوان دریاب
- پنج شنبه
- 27
- شهریور
- 1399
- ساعت
- 14:23
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
ناصر شهریاری
ارسال دیدگاه