تو قراری به حال آشفته
نظری بی قرارها هستیم
ما خزانی ترینِ فصلِ فراق
داغدار بهارها هستیم
سر ما را به دار عشق انداز
یاد دارِ نگارها هستیم
بی تو حتی نفس نمیخواهیم
دلخُور از روزگارها هستیم
ما غلام توایم امام زمان
خوش به این افتخارها هستیم
مایه ی سربلندی مایی
سر راه تو خارها هستیم
همه ثروت دل مایی
در عوض ما ندارها هستیم
صیدمان کن به عشق محتاجیم
عاشق این شکارها هستیم
این فراق تو پیرمان کرده
خسته از انتظارها هستیم
کارمان ناله است یا گریه
جمکران میرویم با گریه...
- شنبه
- 29
- شهریور
- 1399
- ساعت
- 17:43
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
محمد حبیب زاده
ارسال دیدگاه