چشامو ببین که پر از غمه بابا
با تازیونه اومدن همه بابا
شونه ای نبود غیر پنجه های باد
موهاموهامو نبین خیلی در همه بابا
معلومه از این قد کمونم
بار یتیمی سنگینه به روی شونه م
دستای دشمن خیلی بزرگ بود
یه سیلی زد اما کبوده هر دو گونه ام
-------
دست کوچیکم اسیره توسلسله
نداره توون پاهای پر آبله
اگه غم تو نکشه منو بابا
منو می کشه کینه های حرمله
یه دنیا روضه توی نگامه
من الذی ایتمنی ذکر لبامه
اونیکه من رو، روٌ خاک کشیده
انگار که تیغش از گلوت بوسه ها چیده
شاعر : یوسف رحیمی
منبع : کتاب زخم سیب دفتر هفتم
برای اطلاع از جزئیات این کتاب و نحوه تهیه آن بر روی تصویر آن کلیک کنید
- جمعه
- 26
- آبان
- 1391
- ساعت
- 4:43
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ارسال دیدگاه