بگو که اینهمه اندوه و داغ را چه کنم؟
هجومِ فصلِ زمستان، به باغ را چه کنم؟
زِ عشقِ روی تو، ای نازنینِ هر دو جهان!
چگونه دم نزنم؟، اشتیاق را چه کنم؟
شکوهِ عکسِ حرم، جلوه کرده بر دیوار
شمیمِ عطرِ تو، بینِ اتاق را چه کنم؟
دوباره باز، برای حرم دلم تنگ است
هوای گنبد و صحن و رواق را چه کنم؟
برای قتلِ تو، در دل، حرارتی، برپاست
درونِ سینه ی خود، احتراق را چه کنم؟
به دردِ هجر، گرفتارم و نمیدانم
فراقِ تشنهی خاکِ عراق را چه کنم؟
- دوشنبه
- 14
- مهر
- 1399
- ساعت
- 12:27
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
عادل حسین قربان
ارسال دیدگاه