#شب_هشتم_محرم_الحرام
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#روضه
چقدر ابن ملجم اینجا هست
که زده ضربه ها به فرق سرت
اربا اربا شدی به عشق علی
میکند خاک غم به سر پدرت
اینقدر پا نکش زمین بابا
از عطش تیر میکشد جگرت
چه بلایی سر تو اوردند
میچکد خون زدیده های ترت
زده آتش به کل جان و تنم
این نفسهای گرم و شعله ورت
من خودم یک کویر بی ابم
که لبم را نشانده ام به لبت
سنگ و شمشیر و نیزه میبینم
همه جا ریخته به دورو برت
چشم خود وا کن و بگو بابا
چه کسی اینچنین زده کمرت
این همه دست و پا نزن ُمردم
کشته من را شکاف روی سرت
پاشو عمه رسیده لطمه زنان
میدهم جان مادرم قسمت
لحظه جمع پیکرت دیدم
چقدر کم شده ست از بدنت
- سه شنبه
- 15
- مهر
- 1399
- ساعت
- 23:53
- نوشته شده توسط
- محمد حبیب زاده
- شاعر:
-
محمد حبیب زاده
ارسال دیدگاه