نوحهی زمزمه
امام رضا(ع)
بند۱⃣
به مشهدت خورده آقا
این بارم مسیرم
میدونم امیرم
دست خالی نمیرم
با روسیاهی اومدم
پشته در نشستم
از زمونه خستم
بگیر آقا دستم
......
خودت که میدونی آقا ،بلا کشیدم من
از دست دوست و آشنا ،خیری ندیدم من
همه امیدِ من تویی ،ای مهربون آقا
عنایتی به این گدا ،دیگه بریدم من
.....
شدم دیگه خسته از ،این همه هیاهو
با دیده های گریون ،به تو زدم من رو
یا ضامن آهو/به تو زدم من رو۲
بند۲⃣
یه نگاهی کن فدات شم
به گدای خسته
که قلبش شکسته
یک گوشه نشسته
دست خالی نرون آقا
مسکینِ آواره
غیر تو نداره
دیگه راهِ چاره
.....
به یک امیدی اومدم،به درگهت مولا
گره زدم دلم رو به،پنجره فولادت
آخه کجا داره بره امام رضا جانم
گدای بیچاره بجز،صحن گهرشادت
.....
آقا بشو مهتابِ، این شبایِ تارم
کن نظری ای ارباب،به حالت زارم
به رحمتت وا کُن،گِرِه رو از کارم
یاضامن آهو زدم به تو من رو........
گروه شاعران
به مشهدت خورده آقا
این بارم مسیرم
میدونم امیرم
دست خالی نمیرم
با روسیاهی اومدم
پشته در نشستم
از زمونه خستم
بگیر آقا دستم
......
خودت که میدونی آقا ،بلا کشیدم من
از دست دوست و آشنا ،خیری ندیدم من
همه امیدِ من تویی ،ای مهربون آقا
عنایتی به این گدا ،دیگه بریدم من
.....
شدم دیگه خسته از ،این همه هیاهو
با دیده های گریون ،به تو زدم من رو
یا ضامن آهو/به تو زدم من رو۲
بند۲⃣
یه نگاهی کن فدات شم
به گدای خسته
که قلبش شکسته
یک گوشه نشسته
دست خالی نرون آقا
مسکینِ آواره
غیر تو نداره
دیگه راهِ چاره
.....
به یک امیدی اومدم،به درگهت مولا
گره زدم دلم رو به،پنجره فولادت
آخه کجا داره بره امام رضا جانم
گدای بیچاره بجز،صحن گهرشادت
.....
آقا بشو مهتابِ، این شبایِ تارم
کن نظری ای ارباب،به حالت زارم
به رحمتت وا کُن،گِرِه رو از کارم
یاضامن آهو زدم به تو من رو........
گروه شاعران
#سید_ناصراسماعیل_نسب
#سید_مرتضی_پیرانیان
#سید_محمد_کمپانی
#سید_مرتضی_پیرانیان
#سید_محمد_کمپانی
- چهارشنبه
- 16
- مهر
- 1399
- ساعت
- 1:17
- نوشته شده توسط
- سیدناصراسماعیل نسب
- شاعر:
-
سید ناصر اسماعیل نسب
ارسال دیدگاه