زمینه_شور
شب_دوم_محرم
داداشم_اینجا_دیگه
جدید
بند۱⃣
داداشم اینجا دیگه کجاست ، جونم رسید به لب
بیا برگردیم به مدینه ،تو رو جوون زینب
.....
دسته خودم نیست آخه نگرونم
بغض عجیبی نشست توی سینه
بوی غم و جدایی داره اینجا
الهی خواهر غمت رو نبینه
ترسم همیشه این بوده که روزی
حسین تو رو یکی از من بگیرِ
کوفیا رو خیلی ساله میشناسم
همراهشون ،تیغ و نیزه و تیرِ
.....
خیمه نزنیم ،دلم میزنه شور
اینجا همونجاست ،من از تو میشم دور
داداش حسین
بند۲⃣
میکنم داداش التماست ،بریم از کربلا
بیا برگردیم به مدینه ،یا عزیز الزهرا
......
رحمی ندارن این مردم کوفه
دلشون پر شده از بغض حیدر
میترسم چشمشون بی افته اینجا
به علی اصغر و شهزاده اکبر
میترسم از روزی که بشم تنها
با زن و بچه ها توی این صحرا
تو و عباس نباشین به کنارم
میمیرم از نگاه حرومیا
.....
یه عده ،نامرد ،به دورِ خواهرت
میزنن ،سیلی ، به روی دخترت
داداش ،حسین
- چهارشنبه
- 16
- مهر
- 1399
- ساعت
- 8:6
- نوشته شده توسط
- سیدناصراسماعیل نسب
- شاعر:
-
سید ناصر اسماعیل نسب
ارسال دیدگاه