الحمدلله، مارو خریدن
مارو برا نوکری آفریدن
شیرینه واسم، از تو شنیدن
تو خواب ضریحو به آغوش کشیدن
میخوام یه بالی، واسه پریدن
دلتنگ شش گوشه هستم شدیدا
بارون، از کنجچشمم سرازیر میشه
بازم، با تو قرارم داره دیر میشه
مولا یا سیدی یا ابا عبدالله
حس کردم آقا، باز عطر و بوتو
با آه و گریه شکستم سکوتو
آقا سلام و، ذکر قنوتو
خواب و خیالم شده مو به مو تو
دیوونه بشکن، بغض گلوتو
چشماتو وا کن ببین روبروتو
حس کن، توی بین الحرمین ایستادی
حالا، هرجا دلت میخواد برو آزادی
مولا یا سیدی یا ابا عبدالله
- جمعه
- 18
- مهر
- 1399
- ساعت
- 13:35
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
صادق اویسی
ارسال دیدگاه