• سه شنبه 15 آبان 03


ورود کاروان به کربلا در اربعین -(زینب آمد کربلا و کربلا در غم نشست )

1087

زینب آمد کربلا و کربلا در غم نشست 
کاروان شد نینوایی ، نینوا در غم نشست 

ناگهان بشکست بغض هر یتیم خون جگر
ناله ها برخاست از دل ، هر صدا در غم نشست 

خیمه ها بر پا شد و شیون ز هر سو شد بلند
همصدا با داغداران خیمه‌ها در غم نشست 

بار دیگر دختری از داغ بابا گریه کرد 
بار دیگر خواهری درد آشنا در غم نشست 

از علی بن الحسین آه جگر سوزی رسید 
حجت حق در غم خون خدا در غم نشست 

کربلا در کربلا و اربعین در اربعین 
هر که بود از اهل بیت مصطفی در غم نشست 

بس که سنگین بود داغ لاله های کربلا 
از همان آغاز غم ارض و سما در غم نشست 

از شرار شعله ها و شیون آل علی 
نی زمین می سوخت بلکه ماسوا در غم نشست 

مادری از داغ طفل شیرخوارش گریه کرد
کودکی می سوخت در بزم عزا در غم نشست

ناله های العطش آید هنوز از تشنگان 
از غم لب تشنگان آب بقا در غم نشست 

 «یاسر» از داغ حسین بن علی قلب زمان 
در فضایی بی قرار و جانگزا در غم نشست 
**
شاعر: محمود تاری «یاسر»


  • جمعه
  • 18
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 15:3
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران