• دوشنبه 3 دی 03

 اسماعیل تقوایی

درد دل علی(ع) کنار بستر پیغمبر(ص) _ای بر عالم جان جانان، حرفی از رفتن مزن

910

حرفی از رفتن مزن

ای بر عالم جان جانان، حرفی از رفتن مزن
جان حیدر برتو قربان، حرفی از رفتن مزن

در مدینه بی پناهم بی تو ای مولای من
ای پناه اهل ایمان حرفی از رفتن مزن

فاطمه بیتاب گشته در کنار بسترت
التماست می کند، مان، حرفی از رفتن مزن

کودکانم زانوی غم در بغل بگرفته اند
ای امید ما و طفلان حرفی از رفتن مزن

آسمان گشته سیاه وساکنان آسمان
ناله ها دارند از جان، حرفی از رفتن مزن

من چسازم بی تو با این مردمان نانجیب
دشمنی ها هست پنهان، حرفی از رفتن مزن

آتش کین بعد تو در خانه ی ما اوفتد
می شود زهرا پریشان، حرفی از رفتن مزن

طاقت هجران بابا را ندارد دخترت
می شود او بر تو مهمان، حرفی از رفتن مزن

شعر:اسماعیل تقوایی

  • شنبه
  • 19
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 19:44
  • نوشته شده توسط
  • اسماعیل تقوائی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران