• سه شنبه 15 آبان 03


شهدایمدافع حرم -(دوباره زلف تو افتاد دست شانه ی من)

589




دوباره زلف تو افتاد دست شانه ی من
طنین نام تو شد شعر عاشقانه ی من

پس از تو جمع نکردیم جانماز تو را
اتاق تو شده حالا نماز خانه ی من

هنوز مثل همیشه دلم که می گیرد
تویی مخاطب غم‌های دخترانه ی من 

بغل گرفته ام عکس تو را و می افتد 
بروی صورت تو اشک دانه ی دانه ی من

دلم برای تو تنگ است بهترین بابا 
کجاست آغوشت؟ ها؟ کجاست خانه من؟

چقدر کار بزرگیست دخترت بودن
چقدر بار بزرگیست روی شانه ی من... 

  • سه شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1399
  • ساعت
  • 16:34
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران