انگاري دارن از بهشت ساقي کوثر ميارن
يابراي ارباب ما دارن برادر مي يارن
محافظ شخصيت دختر زهرا اومده
يه حيدر ديگه تو اين کعبه به دنيا اومده
تا حسين حرز يازهرا روي بازوهاش مي بنده
به حسن مي گه نيگاه کن مث مادرم مي خنده
مددي يا ابوفاضل
اومده اون که صاحب چشماي آسمونيه
آينه شجاعته اسوه پهلوونيه
ماه بني هاشمه و ازعالمي دل مي بره
هزارتا مثل يوسفو يه برق چشماش مي خره
با صلابتو رشيده با وفا و مهربونه
اومده برا رقيه شبا لالايي بخونه
مددي يا ابو فاضل
تو سرزمين عاشقي سکه رايج اومده
گرفتاراپاشين بياين باب الحوائج اومده
اومده اون آقايي که تموم دنيا مستشه
جود و کرم،لطف وعطا عنایت يه دستشه
بيا تا عیدیمونو از ضامن آهو بگيريم
يه شب جمعه ایشاالله علقمه وضو بگيريم
مددي يا ابوفاضل
- سه شنبه
- 22
- مهر
- 1399
- ساعت
- 21:32
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
حسین نوری
ارسال دیدگاه