یا حجت بن الحسن(عج)
حجت زسوی حق به خلائق تمام شد
ختم امامت آمد ومهدی امام شد
شادی فرا گرفت همه عرش کبریا
نازل زسوی حق ز برایش سلام شد
در گلشن ولا گل نرگس شکوفه زد
خوشبوترین شمیم خدا بر مشام شد
او شد امام وغیبت صغری شروع شد
گویی که ذوالفقار علی در نیام شد
نقش بر آب نقشه ی خصم علی وآل
با این امام خواب به ظالم حرام شد
شد درگه ولایت او بارگاه عشق
با او دوباره عشق به عالم پیام شد
غرق امید وعشق همه رهروان حق
باطل ضعيف گشته وشیطان به دام شد
خوش باد آن دمی که ببینیم در ظهور
زخم فراق منتظران التیام شد
سلطان غائب از نظرم روی کن عیان
خون از فراق روی تو قلب غلام شد
شعر:اسماعیل تقوایی
- دوشنبه
- 5
- آبان
- 1399
- ساعت
- 7:42
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
حسین فردوسیان