کیست این شاهدکه خوبان جهان حیران اوست
یوسف از دلداگان طلعت رخشان اوست
رشک فردوس برین است آستان قدس او
کز شرف صد آسمان روح القدس دربان اوست
ما بنی آدم نه تنها بندگان حضرتیم
کون و امکان از تولّا ریزه خوار خوان اوست
صادق آل محمّد آنکه از فیض عطا
عالم و آدم رهین دولت احسان اوست
مقتدای کون و امکان پیشوای ماخَلَق
جعفر صادق که عالم بندۀ ایمان اوست
گرچه در ظاهر ندارد درگهش ایوان و صحن
لیک جنّت آستان و عرش حق ایوان اوست
از مقام عزّ و جاه این بس که جدّ امجدش
احمد آنکه ماسوا سر در خط فرمان اوست
ظاهراً رونق ندارد قبر پاکش ، باطناً
روز وشب ،روح و ملک از منزلت مهمان اوست
چشم بر انعام او تنها نه انسان است و بس
ماخَلَق از فیض رحمت ، دست بر دامان اوست
طعنه بر گردون زند خاک سر کویش سزاست
رشته گردون گردان در کف امکان اوست
جعفر صادق رئیس مذهب ما شیعیان
کِش جلال و شأن امّت از جلال و شأن اوست
دولت اجلال بنگر کز کمال منزلت
باغ جنّت گوشه ای از نزهت بستان اوست
سر فراز است در جهان صادق ز صدق بندگی
او به خلق الله سلطان و خدا سلطان اوست
اعتبار حکمت و علم و فضیلت در جهان
از کمال اعتبار فضلِ بی پایان اوست
کاشف علم لَدُنّی آنکه از فیض کمال
صد هزاران چون ارسطو طفل ابجد خوان اوست
سر به اوج عرش ساید در شرف چون گوی اگر
هر که را سر از ارادت در خم چوگان اوست
گر یکی ایما کند از گردش افتد آسمان
گردش هفت آسمان از گردش چشمان اوست
مستی رندان ساغر نوش بزم معرفت
در طریقت از شراب مَشرب عرفان اوست
خضر اگر چه در کشید آب بقا، با این همه
باز از لب تشنگانِ چشمه حیوان اوست
فیلسوفان غرق در دریای علم و حکمتش
فلسفه، پا در گل از اندیشه بُرهان اوست
کی سزد مدح جلالش از من و امثال من
اندر آن وادی که روح القدس مِدحت خوان اوست
پادشاه مُلک عشق است از کمال بندگی
هر که در عالم غلام درگه غفران اوست
گرچه امروز است جولان زانِ دشمن در جهان
لیک فردای قیامت فرصت جولان اوست
تربتش تنها نه کُحل العین شبخيز است و بس
سُرمۀ خورشید از خاک عبیر افشان اوست
- یکشنبه
- 11
- آبان
- 1399
- ساعت
- 23:8
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
ارسال دیدگاه