• دوشنبه 3 دی 03

 محمد قاسمی

ولادت امام حسن عسکری(ع) -(ای که در محبس گیسوی تو شب زندانی است)

431

ای که در مَحبس گیسوی تو شب زندانی است

کار خورشید ، به فرمان تو نور افشانی است

 

سامرا نه ! که جهان سیطره ی قدرت توست

ای که در عرش تو را مرتبه ی سلطانی است

 

تا که تکـیل شود فیض ربیع الاوّل

موعد جلوه نمائیت ، ربیع الثّانی است

 

خضر را پیر غلامیّ تو فخری ابدی ست

در حریمی که سلیمان ، شرفش دربانی است

 

هر کسی چشم دلش باز شود می بیند

شغل داوود نبی نزد تو مِدْحت خوانی است

 

پسرت حضرت مهدی ست اگر" رَبّ الأرض "

کلّ حالات و صفات پدرش ، ربّانی است

 

تو به قدری حسن بن علی اَستی که چو ما

حال آیینه هم آشفته تر از حیرانی است

 

دل ندادن به تو از سخت ترین مشکل ها

دل سپردن به تو ، برعکس ، پر از آسانی است

 

می شود بی سر و سامان تو باشم گر چه

هر که را دیدم ، دنبال سر و سامانی است

 

"سرگرانی صفت نرگس رعنا باشد

همچنانی که مرا روزی سرگردانی است

 

خیس اشک ، از غم دنیا بشود چشمانش

هر کسی آرزویش دیدن سامرّا نیست

 

اربعین هر که مشرّف به حریمت شد گفت :

" صف زوّار ضریحت چه قَدر طولانی است "

 

فاطمه ، بانی رفتن به بهشت است او را

آن که اندازه ی خشتی ، حَرَمت را بانی است

 

" سائلِ " رحمت بی منّت و بی پایانت

چشم در راه تو در آن نفس پایانی است

  • شنبه
  • 17
  • آبان
  • 1399
  • ساعت
  • 13:3
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران