• دوشنبه 3 دی 03


شعر شهادت امام سجاد(ع)(آفتاب لب بامم، پدرِ گریه منم)

3627
1

آفتاب لب بامم، پدرِ گریه منم

علی اوسطم و پیر عزا و مَحنم

قسمت این بود كه با گریه شوم هم بیعت

یادگاریِ غریبِ پدری بی كفنم

آب شد پیكر من از غم دروازه شام

ردی از سلسله ها هست به روی بدنم

یوسفی بودم و از حادثه یعقوب شدم

پسر خسته دل كشته بی پیرهنم

ابكی ابكی لحسین بن علی العطشان

شهرۀ شهر شده گریه دشمن شكنم

كاش در لحظه دفن پدرم می مردم

آن كه بوسید چو عمه رگ حلقوم، منم

شیرم از حیلۀ روباه ندارم باكی

من كه دل گرم به خون خواهی ابن الحسنم

قبلهٔ گریه كنان همه عالم هستم

آخرین غصه جان سوز محرم هستم

رمقی نیست در این پای پر از آبله ام

بی قیام است چو زینب همه شب نافله ام

كمرم را غم شش ماهه برادر تا كرد

کشته ام كشتۀ تیر سه پر حرمله ام

ای پدر دل ز فراق تو به جان آمده است

مثل زهرای حرم خسته ازین فاصله ام

تا به كی زار زدن یاد تن نحر شده؟

شاهد سوختهٔ سوختن قافله ام

آتش از این تن بیمار خجالت نكشید

هم تنم سوخت وَ هم این دل پر از گله ام

در چهل روز فقط خوردن خون كارم بود

شد شكسته همه شب حرمتم و نافله ام

اربعینی به دلم غربت و غم نازل شد

من حسینی شدم و عمه ابوفاضل شد

شاعر:محمد حسین رحیمیان
منبع:سایت شیعتی

  • دوشنبه
  • 6
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 7:31
  • نوشته شده توسط
  • مرتضی پارسائیان

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران