امشب درِ باغِ ولایت را گشودند
اندوه و غم را از دلِ یاران ربودند
برخیز ای دل شادیِ جانانه سر کن
اهلِ نظر..هر ناخوشی از جان زدودند
فوجِ ملائک در مدینه با هیاهو...
در خانه ی دهمّ ولی..گرمِ سرودند
شکرانه ی مولودِ امشب انبیا هم..
در آسمان ها در نماز و در سجودند
(مژده بده هنگامه ی رفعِ مُحن شد)
(بار دگر میلادِ مسعودِ حسن شد)
تجدید شد بار دگر لبخندِ زهرا
آمد دوباره دلبر و دلبندِ زهرا
خورشید از کاشانه ی خورشید سر زد
تا واگذارد خویش را در بندِ زهرا
نسلِ دهم آمد از این طوبای احمد
این است گویا برکتِ پیوندِ زهرا
در کامِ این آقاست الفاظِ حقیقت
این طفل باشد در حقیقت قندِ زهرا
(مژده بده سرمنشا آزادی آمد)
(مژده که نورِ دیدگانِ هادی آمد)
آمد حدیثِ دلبری ..اربابِ عالم
آمد بهارِ سروری ..اربابِ عالم
مثلِ حسن باشد کریمِ آلِ عصمت
آمد کریمِ دیگری ..ارباب عالم
در هر رگش خونِ امیرالمؤمنین است
باشد یقیناً حیدری..اربابِ عالم
عیدی بگیر از دستِ صدّیقه..چرا که..
آمد امامِ عسکری..اربابِ عالم
(از ما غلامی کردن و از او عنایت)
(باشد غلامیّ ِ درش خیلی سعادت)
آمد امامی که خدایی دلنشین است
او حجّتِ و دلداده ی روی زمین است
نامش حسن خُلق اش حسن الله اکبر..
مثلِ عموی نازنین اش نازنین است
او غیرت الله است مسجودِ خلایق
از نسلِ مولانا امیرالمؤمنین است
بی پرده می گویم همه دنیا بداند
یک شمّه از اعجازِ او این اربعین است
(او اربعین را معنی و مفهوم بخشید)
(اشعارمان را صنعتی منظوم بخشید)
- یکشنبه
- 2
- آذر
- 1399
- ساعت
- 8:49
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه