غربت شهر سامرا
غصه این دل منه
عکس خرابیش بخدا
اتیش به قلبم میزنه
گردو غبار حرمش
سرمه چشمای منه
امشب و با صاحب الامر
نوکر به سینش میزنه
الهی بشه جونم فدات
کی میشه بیام پائین پات
مثل تقوی و نوری من
بمیرم اقا تو سامرات
با مژه هام صحنتو جارو میکنم
شب شهادتت اقا فقط یه ارزو میکنم
اللهم عجل لولیک الفرج
میون زندون بلا
چند سالیه موندی اقا
درد دلاتو همیشه
میگفتی اروم بخدا
غصه قلب مضطرت
تموم نمیشه اقاجون
بد دهنی مرد پست
تو رو میکشه اقاجون
میخونی یه روضه از غما
میخونی از زندون بلا
زیر لبت اروم هی میگی
امون از این مرد بی حیا
برای وداع دعای تو فقط همینه
مهدی بیادو اقاجون بالا سر تو بشینه
اللهم عجل لولیک الفرج
با لب تشنه و دلی
لبریز از غصه و غم
میخونی از دردی که شد
قد تو با اون دیگ خم
میخونی از تشنه لب
غریب شهر کربلا
از قتلگاه و لحظه ی
والشمر جالس علی
روی زمینه جسم حسین
خواهری میاد با شور و شین
میگه پاشو جون زینبت
پاشو ای امیر عالمین
لحظه های اخری میگه تو لباش
دل ها بره سمت حسین و کربلاش
- دوشنبه
- 3
- آذر
- 1399
- ساعت
- 10:54
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
حسین روشنازاده
ارسال دیدگاه