حالا که راه کرببلای تو بسته است
آقا ببین دلم ز فراقت شکسته است
از دوریِ حریم تو مضطر شدم حسین
نوکر غمین به گوشه ی هیئت نشسته است
دور از تو گشته ام که گنهکارم ای حسین
قلبم ز شرم روی تو بیتاب و خسته است
آقای من بیا و ببخش این معاصی اَم
چشم امید من به نگاه تو بسته است
ای نام تو شفای دل و جان و جسم من
مرهم تویی دلم ز طبیبان گسسته است
# کربلایی مرتضی_شاهمندی
- پنج شنبه
- 13
- آذر
- 1399
- ساعت
- 23:51
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
ارسال دیدگاه