توسل به ششماههی کربلا
اصغر شش ماهه چون تدبیر کرد
جسم ثارالله را تسخیر کرد
او به یاری عزیزان میرود
در ید بابا به میدان میرود
کربلا در کربلا بین گم شده
کربلا گویی غدیر خم شده
چون پیمبر ذکر یا زهرا گرفت
دست بابا را علی بالا گرفت
مردم عالم علی اصغر منم
وارث شش ماهه ی حیدر منم
غیرتم ارث عمو جان من است
خون محسن در رگ و جان من است
روضه ی من آنچه بابا گشت بود
یک قدم رفت و یکی برگشت بود
درد او یک درد بی درمان شده
از نگاه مادرم حیران شده
جسم ثارالله را تسخیر کرد
او به یاری عزیزان میرود
در ید بابا به میدان میرود
کربلا در کربلا بین گم شده
کربلا گویی غدیر خم شده
چون پیمبر ذکر یا زهرا گرفت
دست بابا را علی بالا گرفت
مردم عالم علی اصغر منم
وارث شش ماهه ی حیدر منم
غیرتم ارث عمو جان من است
خون محسن در رگ و جان من است
روضه ی من آنچه بابا گشت بود
یک قدم رفت و یکی برگشت بود
درد او یک درد بی درمان شده
از نگاه مادرم حیران شده
- جمعه
- 14
- آذر
- 1399
- ساعت
- 17:55
- نوشته شده توسط
- دانیال تقوی
- شاعر:
-
دانیال تقوی
ارسال دیدگاه