یا فاطمه الزهرا(س)
نابکاران دخت پیغمبر زدند
پیش چشم کودکی مادر زدند
فاطمه در کوچه شد نقش زمین
عرشیان نالان شده بر سرزدند
دست نامحرم، رخ یاس کبود
آتش اینسان بر دل حیدر زدند
ظلم کردند بر پیمبر مسلمین
آتش اندر خانه ی دختر زدند
بود پشت در، ناموس خدا
آنزمان که با لگد بر در زدند
غنچه پرپر گشت و گل نقش زمین
بر وجود باغبان خنجر زدند
با غلاف تیغ ناگه ضربه بر
پهلوی همچون گل کوثر زدند
جان بسورد بهر مولامان علی
بند بر دست یل خیبر زدند
نانجیبان با چنین ظلمی، یقین
لطمه ها بر روح پیغمبر زدند
شعر:اسماعیل تقوایی
- یکشنبه
- 16
- آذر
- 1399
- ساعت
- 1:25
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه