شهد شهادت بود در جام وجودش
تصویری از گل بود در چشم کبودش
افتاد در محراب خون سجاده ی او
گلگون شد از خون جبین مُهر سجودش
فخر است فخری زاده را اینگونه رفتن
رنگ خدایی داشت وقتی هست و بودش
با نور بل احیا شهادت را پذیرفت
یعنی خدا گلگون گلگون می ستودش
در یک غروب سبز از باران رحمت
پیچید تا عرش خدا عطر شهودش
جز کينه و نفرت نمی روید در اینجا
از زوزه های هرزه ی خصم عنودش
شد ترجمان شعر «یاسر» عشق ، زیرا
تعبیر یک رؤیای گلگون شد سرودش
شاعر:محمود تاری
- یکشنبه
- 16
- آذر
- 1399
- ساعت
- 9:26
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
ارسال دیدگاه