آسمون شد بارونی
میباره مهربونی
اون بالا بالا ها ـ بر پاس پشت ابرا
جشن و مولودی خونی
تولده یک قرص قمره
تو خلق و خو یک پا پیمبره
مقتدا و آقای جوونا
علیه اکبره
(علی علی اکبر علی علی)
۲
رو لَبا اِن یَکادِه
اربابم دلش شاده
شب شبه مستیه ـ رسیده معنیه
واژه ی آقازاده
تو آسمونا چه غوغائیه
کفتر دل بازم هوائیه
راهی شده سمت پائین پا
دل کربلائیه
(علی علی اکبر علی علی)
۳
هزار الله اکبر
جنگ آوریشه محشر
تو میدون نَبَرد ـ میجنگه مثل مَرد
درست شبیه حیدر
وقتی که میخونه بلند رَجَز
میلرزه قلب لشگریا از
هیبت این شهزاده ای هست
بی همتا و عَوَض
(علی علی اکبر علی علی)
- یکشنبه
- 16
- آذر
- 1399
- ساعت
- 9:57
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
رضا رسولی
ارسال دیدگاه