از سفرهی کریم، مرا منعِ نان نکن
با روضهی حسین، مرا امتحان نکن
من با حسین سرخوشم و غرقِ در حیات
یکلحظه بیحسین، بمانم... گمان نکن
سویش که آمدم، به من آموخت عاشقی
در پیشِ یار، فکرِ زمان و مکان نکن
تنها حسین رمزِ نجات است در جهان
من را گدای مرحمتِ این و آن نکن
وقتی بهشت، تکهای از شهرِ کربلاست
در این حریم، صحبتِ حور و جنان نکن
ای نانجیب! تیغِ خودت را غلاف کن
خنجر به حلقِ تشنهی این میهمان نکن!...
نـوكـــر_نـوشـت:
حسین جان?
سلام از سائلِ دلتنگِ دور از این حرم مانده
به مولایی که دل از این دلِ دیوانه ام برده
- یکشنبه
- 16
- آذر
- 1399
- ساعت
- 13:23
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
ناشناس ؟؟؟
ارسال دیدگاه