• دوشنبه 3 دی 03


شهادت حضرت زهرا(س)* قادر طهماسبی -(آن شب که دفن کرد علی بی صدا تورا...)

465



آن شب که دفن کرد علی بی‌صدا تو را
خون گریه کرد چشم خدا در عزا تو را

در گوش چاه، گوهر نجوا نمی‌شکست
ای آشیانِ درد، علی داشت تا تو را

ای مادرِ پدر، غمش از دست برده بود
همراه خود نداشت اگر مصطفی تو را

زین درد سوختیم که ای زُهرۀ منیر
کتمان کند به خلوت شب، مرتضی تو را

ناموسِ دردهای علی بودی و چو اشک
پیدا نخواست غیرتِ شیر خدا تو را

دفن شبانۀ تو که با خواهش تو بود
فریاد روشنی‌ست ز چندین جفا تو را

تا کفرِ غاصبان خلافت عَلَم شود
راهی نبود بهتر از این، مرحبا تو را!

یک عمر در گلوی تو بغض، استخوان شکست
در سایه داشت گرچه علی چون هما تو را...

خم کرد ای یگانه سپیدارِ باغِ وحی
این هیجده بهارِ پر از ماجرا، تو را

تحریف دین، فراق پدر، غربتِ علی
انداخت این سه دردِ مجسّم ز پا تو را...

دادند در بهای فدک آخر ای دریغ
گلخانه‌ای به گسترۀ کربلا تو را...

پهلو شکسته‌ای و علی با فرشتگان
با گریه می‌برند به دارالشفا تو را

دارالشفای درد جهان، خانۀ علی‌‌ست
زین خانه می‌برند ندانم کجا تو را؟!...


قادر طهماسبی

  • یکشنبه
  • 16
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 14:42
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران