• یکشنبه 4 آذر 03

 مهدی نظری

شهادت حضرت زهرا(س) -(ناگهان در وا شد ومسمار پهلو را گرفت...)

2522
3



ناگهان در واشد و مسمار پهلو را گرفت
دست شعله بی محابا پای گیسو را گرفت

 
پهلوی زخمی جدا و صورت نیلی جدا
یک غلاف بی مروت جان بانو را گرفت


با همان حالش به مسجد رفت دنبال علی
انتقام دستهای بستۀ او را گرفت

 
دست نامحرم چنان زد، بند دلها پاره شد
وای از دستی که از چشمان او سو را گرفت


آفتاب خانۀ حیدر غروبی تلخ داشت
فاطمه از اهل خانه ماه ها رو را گرفت

 
در سیاهیِ مدینه چشم او که تار شد
نیمۀ یک شب سپیدی آمد و مو را گرفت


دور از چشم علی هر شب که بانو ناله زد
زینب آمد خون روی زخم بازو را گرفت


 
با همان حالش برای  قوت قلب علی
پاشد و از دستهای فضه جارو را گرفت


بعد از آن حیدر دگر آن حیدر سابق نشد
موقع برخاستن پهلو و زانو را گرفت

  • سه شنبه
  • 18
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 10:10
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران