ببین ای سر که از سر تا به پا محو سرت هستم
تو هستی باغبان و من گل نیلوفرت هستم
تمام ناز، بگشا چشم و بر من ناز کمتر کن
اگر پیر سه ساله هستم اما دخترت هستم
نمی دانم که بیدارم و یا که خواب می بینم
نمی آید مرا باور که من در محضرت هستم
سپر شد عمه ور نه کعب نی می کُشت طفلت را
اگر که زنده ام ممنون لطف خواهرت هستم
اگر قدم کمانی باشد و دستم به دیوار است
مپنداری مدینه باشد و من مادرت هستم
نماندم پشت در اما به زیر دست و پا ماندم
به سختی چشم خود بگشایم و دور و برت هستم
شاعر: سید محسن حسینی
- یکشنبه
- 19
- آذر
- 1391
- ساعت
- 8:30
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه