اي غرق خون كبوترم اصغرم اصغر
بي تو شكسته شهپرم اصغرم اصغر
عزيزم اميدم شيرخوار شهيدم
برحنجرت زدحرمله ازجفا پيكان
پرپر شدي اي غنچه ام در ره قرآن
برمحسنِ زهرا شدي تشنه لب مهمان
اي جان نثار داورم اصغرم اصغر
عزيزم اميدم شيرخوارشهيدم
تا بوسه بر نای تو زد تير آن كا فر
خشکیده لبهایت ز خون شد علی جان تر
زین ماجرای جانگداز خون جگر مادر
ما نند ني در آذرم اصغرم اصغر
عزيزم اميدم شيرخوار شهيدم
قنداقه ات شد غرق خون ای علی جانم
رخسارت ازخون لا له گون ای علی جانم
آبي ندادت قوم دون ای علی جانم
اي طفل خونين پيكرم اصغرم اصغر
عزيزم اميدم شيرخوار شهيدم
آخوندي در سوگ و غمت زار و نالان است
زار و پريشان وغمين ديده گريان است
ازجور وكينِ حرمله سينه سوزان است
گويد چو من اي اصغرم اصغرم اصغر
عزيزم اميدم شيرخوار شهيدم
- سه شنبه
- 18
- آذر
- 1399
- ساعت
- 23:48
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
کربلایی حسن آخوندی
ارسال دیدگاه