گفتم سلام آقاي من، اشكم درآمد
با يادت اي دور از وطن اشكم درآمد
از لطف شير مادرم هر جا حسين جان
آمد ميان از تو سخن اشكم درآمد
باباي من بر سينه مي كوبيد و ميگفت
ارباب بي غسل و كفن اشكم درآمد
اندازه ي هر روز عمرم روضه داري
با روضه هاي پيرهن اشكم درآمد
بيش از هزار و نهصد و پنجاه زخم از
تيغ و سنان داري به تن اشكم درآمد
از طفل يك روزه گرفته تا حبيب ات
خشكيده لب ها و دهن اشكم درآمد
تو همسري داري كه نام او رباب است
اين بار از داغ حسن اشكم درآمد...
- چهارشنبه
- 19
- آذر
- 1399
- ساعت
- 13:12
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
محسن صرامی
ارسال دیدگاه