• سه شنبه 15 آبان 03

 عادل لاله چینی

ماجرای کوچه از زبان امام حسن مجتبی علیه السّلام (آن فرومایه چو ره بر من و مادر بگرفت)

982
1

آن فرومایه چو ره بر من و مادر بگرفت
عقده های دل خود از شه خیبر بگرفت
آنچنان ضربه بزد بر رخ بانوی بهشت
که از آن ضربه مهِ صورت مادر بگرفت
ناسزا گفت و ز کین نعره خصمانه کشید
آن دَنی با لگدی هستی حیدر بگرفت
وقت برگشتن از آن کوچه غمبار وسیاه
مادرم جای عصا از منِ مضطر بگرفت
بعد از آن واقعه ی شوم، دگر یاس کبود
روی نیلی شده از ساقی کوثر بگرفت
مادرم بر اثر ضربت سیلی عدو
شد خزانی و دگر جای به بستر بگرفت
او شهید ره مولا شد و وقت کفنش
رمق از بازوی خیبر کن حیدر بگرفت
وقت هجران رخش در دل آن شام حزین
زیر بازوی پدر بوذر و قنبر بگرفت
شد خجل موقع دفنش پدر از ختم رسل
تا که دستان نبی آن گل پرپر بگرفت
(لاله)ام لایق آتش ولی آن شاه کریم
نزد داور ز کرم جانب نوکر بگرفت

  • چهارشنبه
  • 19
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 19:42
  • نوشته شده توسط
  • عادل لاله چینی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران