• دوشنبه 3 دی 03

 علی اصغر یزدی

شب جمعه، قتلگاه -(روی خاک دشت جسمت نامرتب مانده است)

646
1


روی خاک دشت جسمت نامرتب مانده است
نه ...تو تنها نیستی پیش تو زینب مانده است

یادگار مادرت غارت شد اما جای آن
روی جسمت یادگار سم مرکب مانده است

نیتش خیر است و دارد با عصایش می زند
پیرِ نامردی که در معنای مذهب مانده است

زیر خورشید بیابان پیکرت ماند و سرت
نزد راهب در کلیسا نیمه ی شب مانده است

روضه ی سخت سنان و ساربانت خوانده شد
روضه ی گرگان وحشی مار و عقرب مانده است

قرن ها خواندند از زخم لبت اما هنوز
روضه باید خواند زیرا حق مطلب مانده است..

  • پنج شنبه
  • 20
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 19:56
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران