رو کرده خدا هر چه که خوبیست برایت
پاشیده شکوه و شرف و عشق به پایت
ای خانه ی تو منشأ انوار الهی
عزت متجلی شده در صحن و سرایت
ناراضی از این در نروم بر در دیگر
تا ریخته فیض دو جهان زیر عبایت
از بس که به سائل طمع عاطفه دادی
عمداً شده یک شهر صمیمانه گدایت
آشفته ام از رقص نسیم حرم تو
آشفته تر از پرچم در باد رهایت
ما از تو نداریم به غیر از تو تمنا
ما عقده نداریم جز ایوان طلایت
ای یازدهم یوسف ابَ الحجه اَغِثنی
یا سیدنا العشق ، دل ما به فدایت
هر چند طواف حرم یار نکردی
مُحرِم شده دلبند تو هر سال به جایت
امروز گرفتم غزلم را سر دستم
فردا ، بپرانم سر ایوان طلایت
- یکشنبه
- 23
- آذر
- 1399
- ساعت
- 13:4
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
روح الله قناعتیان
ارسال دیدگاه