تب و تاب تو کرده بیتابم
شب تاریکم و تو مهتابم
من به خال لبت بدهکارم
میکند لطف چشم تو آبم
همه عمر خویش با یاد
دیدن خواب وصل میخوابم
من غلام در تو تا ابدم
مستحقم بیا و دریابم
نوکری کرده ام بدین شادم
که تو بودی همیشه اربابم
دلِ تنگم هوایی تو شده
مبتلای جدایی تو شده...
- یکشنبه
- 23
- آذر
- 1399
- ساعت
- 21:18
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
محمد حبیب زاده
ارسال دیدگاه