حدیث فضل تو را روزگار میگوید
چقدر با جبروت و وقار میگوید
چنان ز شان تو تعریف میکند الله
که گویی از علی و ذوالفقار میگوید
تو از قبیله عشقی و عاشقت بسیار
ز حسن خال لبت بیشمار میگوید
تجلی همه ی ذات حق تعالایی
که ذات حق ز تو با افتخار میگوید
تو آن گلی که خدا خود به تو جلا داده
ز هم جواری تو کام خار میگوید
تویی دلیل جنون و هوای بد مستی
که مست نام تو را بی قرار میگوید
در عرصه کرم و جود و یکه تازی تو
برای اهل یقین قبله نمازی تو...
- چهارشنبه
- 26
- آذر
- 1399
- ساعت
- 15:51
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
محمد حبیب زاده
ارسال دیدگاه