• دوشنبه 3 دی 03


جامانده اربعین -(قلبم آتش گرفت از دوری)

406


قلبم آتش گرفت از دوری
دوریِ از کربلای تو سخت است
رفته ام روی بام آقاجان
بر روی سینه ام گرفتم دست

السلامُ علیک یا ارباب
نخریدی مرا و جا ماندم
درد را داده ای حسین جانم
بطلب کربلا ، که درماندم...

‏در جهان فاصله گذاری شد
بین ما و تو فاصله افتاد...
اربعین زائرِ تو جا ماند و
از فراقِ حریمِ تو جان داد

لعن و نفرین به آنکه باعث شد
اربعین کربلا نباشم من
ولی امسال خانه ام گشته-
غرقِ روضه ، به کوریِ دشمن

گله دارم من از امامِ رضا
کربلایم به دستِ او بوده...
هرکسی که شده خرابِ حسین
اولِ کار ، مستِ او بوده...

یا امامِ رضا ، ببخش آقا
کربلا لازمم ، دلم تنگ است...
دلِ من با تو میشود آرام
گرچه جنسِ دلِ من از سنگ است...

روضه میخوانم از فراقِ حرم
روضه‌ی مشک و اشک و بی تابی
زائرت بی غذا نمی خوابد...
آه... اما تو تشنه‌ی آبی...



شاعر:محمدحسین چاوشی 

  • پنج شنبه
  • 27
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 15:34
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران