چگونه شرح دهم غصه ی فراق تو را
که خواهد این شب تیره فقط چراغ تو را
کجا روم به که گویم که این دلم تنگ است
دلم به عقربه ی کربلا هماهنگ است
بزن به نام خودت بر دلم علامت را
تو وامکن ز سر خویشتن غلامت را
اگرچه روز و شب از چشمه ی تو سرشارم
(از اینکه نام تو بردم به تو بدهکارم)
بگیر از دل نوکر تمام عالم را
ولی مگیر ز نوکر تب محرم را
مقام نوکر تو کمتر از مسیحا نیست
کسی که نان تو خورده گدای هرجا نیست
نمی دهم به جنان عطر کوچه باغت را
کمی به ما برسان تربت عراقت را
منم که از حرمت بوی سیب می خواهم
و بوسه ای به ضریح حبیب می خواهم
هر آن زمان که به دوریت مبتلا شده ام
به اشک راهی دریای کربلا شده ام
دلی که با غم و با روضه ی تو خو کرده
به آب رو ز خدا کسب آبرو کرده
الا تمام دو عالم اسیر چشمانت
تو امتحان مکن این بنده را به هجرانت
همیشه نوکرم و از غم تو می خوانم
که من به غیر تو ارباب کَس نمیدانم
حسین ای همه ی عالمین محتاجت
تویی که دوش پیمبر شده است معراجت
تویی که از مه رویت به عرش نور افتاد
چه شد که راه تو در گوشه ی تنور افتاد
- شنبه
- 29
- آذر
- 1399
- ساعت
- 10:31
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
ناصر شهریاری
محمدامین