اي ماه نقره پوش ولا مي شناسمت
وي بيكرانه صبر خدا مي شناسمت
ناموس كبريايي و دست فرشته اي
دائم گرفته دست تو را مي شناسمت
گاهي شبيه مادرت آيينه مي شوي
در چشم آفتاب ولا مي شناسمت
دستت قنوت مي شود و ربّناي تو
يعني تمام روح دعا مي شناسمت
ايوب سجده كرده شكيبايي تو را
با ماجراي كرب و بلا مي شناسمت
بانو چقدر مثل علي حرف مي زني
با خطبه زير درد و جفا مي شناسمت
گاهي كه مي كِشي غزلم را به سمت عشق
با رقص بكر قافيه ها مي شناسمت
بستم دخيل هر گره اش کورِ كور شد
وا مي شود به دست شما مي شناسمت
مثل كبوتري كه به شوق تو مي شود
در آسمان عشق رها مي شناسمت
شاعر:حسین عرشی
- شنبه
- 29
- آذر
- 1399
- ساعت
- 17:16
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
ارسال دیدگاه