عاشورا، گودال
مقتل از خون تن تو شبیه دریا بود
خواهرت دید که چه غائله ای برپا بود
دور گودال همه دور و برت جمع شدند
نیمه جان بودی و بر گرد تنت غوغا بود
تو زمین خوردی و زینب به زمین خورد حسین
به سرت سنگ زدند و خواهرت آنجا بود
نیزه و تیر ز هر سو به سویت می آمد
اثر تیر روی سینه ی تو پیدا بود
ناگهان ولوله در عالم بالا افتاد
نیزه ای گشت بلند و سر تو بالا بود
کهنه پیراهن تو دردسری بود حسین
بر سر غارت پیراهن تو دعوا بود
ناله ای می رسد از گوشه گودال به گوش
به گمانم ناله ی مادر تو زهرا بود
حرمله شمر سنان خولی و اخنس جمعند
همگی یک طرف و خواهر تو تنها بود
- یکشنبه
 - 30
 - آذر
 - 1399
 - ساعت
 - 17:13
 - نوشته شده توسط
 - مجیدرجبی
 
- شاعر:
 - 
                            
مجید رجبی
 

                
                
                                
                                
                                
                                
                                
                                
    
    
    
    
                
                
ارسال دیدگاه