• سه شنبه 15 آبان 03

استاد سید هاشم وفایی

دفاع مقدس -(يادتان هست آسمانی را)

410


يادتان هست آسمانی را
كه افق های روشنایی داشت
گلشنی راكه لاله های آن
عطر نابی ز آشنایی داشت

يادتان هست جلوه هایی را
كه هـرآئينـه نـورمی دادند
بردل سرد عافيت جـويان
گرمی و عشق و شورمی دادند

يادتان هست عاشقانی را
كه پُر از عشق و آبرو بودند
روزهای حماسه و ايثار
با خدا گرم گفتگو بودند

يادتان هست سنگرانی را
كه پُـراز نغمـه ی دعـا گشتند
درمناجات قاضی الحاجات
غـرق ايمـان و ربّنـا گشتند

ديده بـوديـد در ره تـوحيـد
هركسی توشه ی سفر برداشت
هرشهيدی كه بر زمين افتاد
پرچمش را يكی دگر بر داشت

بـدن هـرشهيـد را ديـديـد
تركش و تيـر پُرجـراحت كرد
چون كه درخون خويش مي غلطيد
بامـن و تـو چهـا وصيـت كرد

گفت جانم فدایی اسلام
شاهدانی كه غرق ايثاريد
نكنددست يـاري خودرا
لحظه ای از امام برداريد

نكنـد بـاشهـادت گل ها
ماهمـه بين راه برگرديم
جـای پيمـودن ره آنـان
بنده ی جاه وسيم و زرگرديم

يادمان باشد اي خداجويان
كه حسينی مـرام بايد بود
گركه آشوب وفتنه برپاشد
همـه جـا با امام بايد بود

يادمان باشد اين كويری را
كه شـده با چه قيمتی گلزار
بايد اين راه را تابه آخررفت
پشت در پشت رهبری بيدار

گر كه همراه رهبری باشيم
ره بودگركه دور،نزديك است
وقت بيداری است ای ياران
لحظه های ظهورنزديك است

چـون «وفـایی»درانتظـار نور
گرشمـاديـده گـان ترداريد
برروی دوش خود دراين ميدان
پـرچـم افتخار بر داريد

  • دوشنبه
  • 1
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 16:19
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران