در خیالم دور تو میگردم و حض میکنم
این طوافِ دور تو به چه طوافی میشود
آن چنان مست طواف خال زیبای توام
با خودم گفتم دو صد دور اضافی میشود
هی طواف و هی طواف و هی طواف و هی طواف
خود بگو آیا طوافت حد کافی میشود
در طواف چشم تو آیا شود بینم دمی
زیر پاهایت برای من شکافی میشود
زلف پرپیچ و خمت شد قبله ام وقت نماز
وقت تعظیمم به سویت انعطافی میشود
پای درس چشم تو هر کس که آمد عاقبت
عاشق و دلداده ای چون شیخ کافی میشود
نطق حیدر داشتی کار نفس های تو بود
بشر جعفر توبه کرده بشر حافی میشود
کاظمینت یاد ایوان نجف را زنده کرد
از خدا و عشق تو قلب مرا آکنده کرد...
- دوشنبه
- 1
- دی
- 1399
- ساعت
- 16:45
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
محمد حبیب زاده
ارسال دیدگاه