بابا سلام بی بدنی یا كه بی سری؟!
مگذر از این سؤالِ من این بار سرسری
بابا چقدر آمدنت هم نمونه است
بگذار تا ببینمت از زیر روسری
تو پا نداشتی كه بیایی به دیدنم
این جا خرابه است كجا آمدی پری؟!
امشب برای ماتم تو روضه خوان شدم
شاید به جا بیاورمت رسم دختری
بابا چقدر آرزویم بود از سفر
یك چادر سیاه برایم بیاوری
دیدم به نیزه می روی و هی دویدمت
هر بار هم رسیدم و دیدم جلوتری
بازار برده ها به خدا جای ما نبود
دیگر چه دختری؟ چه عزیزی؟ چه خواهری؟
دلتنگ اصغرت شده ام كو برادرم؟
اصلا بنا نبود كه او را نیاوری
امشب فقط برای سرت گریه می كنم
از بس تو ای مسافر من گریه آوری
دست مرا بگیر و ببر روی نیزه ها
امشب كبوتری زده پر با كبوتری
شاعر: محسن ناصحی
- دوشنبه
- 20
- آذر
- 1391
- ساعت
- 9:0
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه