• شنبه 3 آذر 03


مصیبت حضرت زهرا(س) -(به گوش میخ گفتا دَر، شتاب از من زَدَن باتو...)

501
1

به گوش میخ گفتا دَر ، شِتاب از مَن زَدَن با تو
به هیزُم گفته ام آتش زَدَن بر آن بَدَن با تو 

وَ گفتا بَر غَلاف این را ، کمین کن پشت قُنفُذ تا
بگیرد شال حیدر را سپس دَر آمدن با تو 

طناب این را شنید و گفت سَهم من چه شد ای دَر؟
صدا زد بستن دستان شاه ذوالمَنَن با تو 

صدا زد ناگهان دیوار ، ای دَر پُشت تو هستم!
تلاشت را بکن فردا فشار یاسَمَن با تو 

بپیچ ای تازیانه هرچه شُد بر دور بازویش
زِ کار افتادن آن دست ، ای بازو شِکَن با تو 

سپس با خنده گفتا دَر ، لَگَد از جا بِکَن من را !
بزن بر پهلوی او قاتِلِ مُحسن شُدَن با تو 

به کوچه گفت دَر ، فَردا که هرچه تَنگ تَر بهتر
نباید عَرصه وا باشد ، مصیبت ساختن با تو 

تو ای سیلی کَبودش کن نِشین بی رحم بَر صورت
میانِ کوچه ها خون کردنِ چَشمِ حَسَن با تو ...

  • پنج شنبه
  • 4
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 11:16
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران