بازم غوغا بر پاشد
پشت در پاشون وا شد
آتیش بالا می گیره
با یک ضربه در واشد
سوخت مادرم، میون آتیش ای خدا
سوخت مادرم، توی جوونیش ای خدا
سوخت مادرم، چادر مشکیش ای خدا
مسمار خونی ، دیوار خونی
آتیش مادر ، دلدار خونی
ای وای مادر ...
آتیش از در می باره
پا رو چادر می ذاره
آروم تر نامسلمون
مادر ما بارداره
وای محسنم، فضه به فریادم برس
ای وای علی، من دیگه افتادم ... برس
مهدی بیا، بیا و به دادم برس
بازو خونی ، ابرو خونی
محسن مسمار ، پهلو خونی
ای وای مادر ...
این آتیشِ دنیا رو
که سوزونده زهرا رو
می گیره آخر یک روز
دومن خیمه ها رو
این روضه ها، روضه ی هر ساله ببین
این کوچه ها، اول گوداله ببین
تو قتلگاه، فاطمه بی حاله ببین
خنجر خونی ، حنجر خونی
مقتل گودال ، یک سر خونی
ای وای ارباب ...
- پنج شنبه
- 4
- دی
- 1399
- ساعت
- 15:45
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
وحید محمدی
ارسال دیدگاه