کشته شدمحسن وآنان که تماشاکردند
سندتیر به اصغر زدن امضا کردند!
آن قدَرکرد ستم بعدنبی امت او
که دوتاقامت محبوبهء یکتاکردند!
آب غسلش نشده خشک، که تردامن ها
کینه ورزی به عزیزشه بطحاکردند
درگرفت آتش وزهرا وپسر در پسِ در
کوزبانی که بگویم چه به زهراکردند؟!
زده بودندبه لبهاهمه چون قفل سکوت
چاکران،خیره شده حمله به مولاکردند
باغبان بند به گردن،گل وغنچه پرپر!
باغ سرسبزنبی را همه یغما کردند
کودکان گه به پدرگاه به مادرگریان
دست خودسوی سمابرده،خدایاکردند!
- پنج شنبه
- 4
- دی
- 1399
- ساعت
- 15:56
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
حاج علی انسانی
ارسال دیدگاه