• جمعه 2 آذر 03

 محمد مبشری

مناجات با امام زمان(عج) غروب جمعه -(تا یادم آمد اینهمه سال است رفته ای)

450
2

روی تو را دوباره ندیدم ، غروب شد
بغضم گرفت ، تا که شنیدم ، غروب شد

تا یادم آمد این همه سال است رفته ای 
آهی ز عمق سینه کشیدم ، غروب شد

باران نداشت شهر ، که او شرم هم نداشت 
یک قطره اشک هم نچکیدم ، غروب شد

آقا به ندبه ات نرسیدم مرا ببخش 
شرمنده تا ز خواب پریدم ، غروب شد

آقا کلافه ام من از این نفس سرکشم 
جمعه به پای نفس پلیدم ، غروب شد

خورشید سرخ شد ، به گمانم که گریه کرد 
بیچاره گفت تا که خمیدم ، غروب شد

از عصر جمعه بغض عجیبی است در گلو 
این بار هم تو را ندیدم ، غروب شد

روزی که بود فرصت دیدارتان گذشت 
مثل همیشه تا که رسیدم ، غروب شد

  • جمعه
  • 5
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 17:13
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران