ای مادر حسین چرا گریه میکنی
بعد از پدر تو صبح و مسا گریه میکنی
بودی سیاه پوش پدر ، بی پسر شدی
گشتی دوباره صاحب عزا گریه میکنی
داری هزار درد نگفته به جان ولی
بر بیکسیِ شیر خدا گریه میکنی
گرمیِ خانه بسته به لبخند مادر است
تا کی صفای خانه ما گریه میکنی
با پهلوی شکسته چسان می روی اُحد
بر قبر سیدالشهدا گریه میکنی
دستت مگر شکسته که در موقع قنوت
یک دست میبری به دعا گریه میکنی
مادر بگو برای چه تا شانه می زنی
موی سرِ حسینِ مرا گریه میکنی
آهسته نیمه شب که به او آب میدهی
هستی به یاد کرببلا گریه میکنی
دادی به من به جای کفن کهنه پیرهن
یاد مرمل بِدِما گریه میکنی
گفتی که جای تو بزنم بوسه بر گلوش
یاد سر جدا زقفا گریه میکنی
- شنبه
- 6
- دی
- 1399
- ساعت
- 12:22
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
عبدالحسین میرزایی
ارسال دیدگاه