• دوشنبه 3 دی 03

 محمدرضا صادقی

تقدیم به پزشکان وطن -(تو کیستی تو دست حق روی زمینی)

287

تو کیستی تو دست حق روی زمینی 
از معجزات خفته زیر آستینی 

تو یک پزشکی همدم هر دردمندی
هر لحظه یار و یاور بی چون و چندی

(فرقی ندارد مرد و زن پیر و جوانی
چون اسب سرکش درد اگر تازد به جانی)

رامش نموده دست بر افسار هستی
بهر مریضان شمع شام تار هستی

(وقتی که عمر کودکی رو بر زوال است
ما بین مرگ و زندگی اندر جدال است)

اورا به کف بگرفته چون پرکار هستی
جز او ز هر فکر دگر بیزار هستی

(گویی تمام فکر من بهبودیش هست
بر پایی و سرزندگی و شادیش هست)

وقتی ز شادی دور بیماری ، سراسر
پر می شود از لحن تو الله اکبر

وقتی که یک مادر به چشم کاملا تر
دورِ تو از شادی زند صد بار پرپر

آن لحظه آنجا شاهد اسرار هستی
گویی تجلی حضور یار هستی

تو خالق زیبایی هر لحظه هایی
صدها دعایِ خیر راهی در قفایی

هرچند گیرد دست تو دستان بیمار
دست دگر وصل است در دستان دادار

تو واسط فیضی ز حق بر بندگانش 
شافی شفا بخشد ز تو برجسم و جانش 

تو عاشق این راه پر سوز و گدازی
تو دست گیر دستِ در اوج نیازی

عاشق نباشی این ره دشوار سخت است
تا صبح بر بالین یک بیمار سخت است

تو پاسخ چشمانِ پر سوز از سوالی
تو کیستی تو همنشینِ بی مثالی

تو پاسخِ نذر پدر بر درد فرزند 
درمانگرِ دردانه های آرزومند

دست خدا بر دست و ذکرش بر لبانت 
عهدی الهی بسته شد بر جسم و جانت

غم با وجودت میشود گویی مُردد
همچون نسیمی که گلی را می نوازد

تو میزدایی اشک از هر گونه جاری 
لبخند بر لب می نشانی یادگاری

لطف الهی شامل هر تار و پودت
همچو مسیحا گشته سرتاسر وجودت 

تو یک پزشکی مستِ عشقِ لایزالی
در اوج زیبایی تو شان و حس و حالی

آری مسیحا هستی و جان آفرینی
آیینه دار جلوه ئ  روی زمینی

آری پزشکی ، دست حق روی زمینی
از معجزات خفته زیر آستینی


این شعرجوابیه و برگرفته از شعر سرکار خانم دکتر راحله صادقی میباشد

  • شنبه
  • 6
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 20:17
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران