ز داغ کربلا.یه عمره دلخونم
با اشک و با ناله.مصیبت میخونم
هر روز من.کرببلاس کرببلاس کرببلاس
این دل من.توو قتله گاس توو قتله گاس توو قتله گاس
بابامو.به خاک وخون کشیدند
ازقفا.سر از تنش بریدند
بامرکب.روی تنش دویدند
واویلا.حسین غریب مادر
دیدم اون غوغارو.دیدم اون بلوا رو
دیدم از توو خیمه.رو نیزه سرهارو
خودم دیدم.با این چشام با این چشام با این چشام
شد بی کفن.تن بابام تن بابام تن بابام
قاتلم.فقط توو یک کلامه
دردی که.همیشه ناتمامه
واویلا.بازار شهر شامه
واویلا.حسین غریب مادر
شاعر:ابوذررئیس میرزایی
- دوشنبه
- 8
- دی
- 1399
- ساعت
- 10:46
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
ارسال دیدگاه