• دوشنبه 3 دی 03


مرثیه حضرت زهرا -(فاطـمیه آمـــد و دلهـــا چو در آتش زدند )

437


فاطـمیه آمـــد و دلهـــا چو در آتش زدند 
شعله از کین علی (ع) دُرّ و گهـر آتش زدند

داغ بابا بردل زهرا(س) عیان میشد که دید
قلب جانسوز از شـــرر بار دگــر آتش زدند

خانه وحی خــــدا خیر النســاء دارد به بر
ملحدان بر خیمه ی خیر البشــر آتش زدند

فاطمیه شد معلق گــــردش گردون سپهـر
بانی پیدایش شمس و قمـــــر آتش زدند

هر سـخن از انسیـه در پشت در کاری نبود
چشمشان را بسته و باگوش کـر آتش زدند

چشم زینب درپــی شمشیر بابا چون دوید
دست بابا بـسته دید و بر نظــر آتش زدند

گل که تاب شعلـه ی آتش ندارد پس چـرا؟
غنچه ی نارسته راخونین جگر در آتش زدند

دست حیدر بسته بودازصبرو پیغام نبی(ص)
این چنین شد خانه حیـدر اگــر آتش زدند

فاخته نالد روز و شب ،ایوای و ایوای از پـدر
مادری را در حضـــور دو پســـر آتش زدند




شاعر:حمیدرضامیرزایی

  • دوشنبه
  • 8
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 10:55
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران